احمدرضا کشاورز

احمدرضا کشاورز

وب سایت شخصی*************************** بنده ی دیگری مباش که خداوند تو را آزا د آفرید
احمدرضا کشاورز

احمدرضا کشاورز

وب سایت شخصی*************************** بنده ی دیگری مباش که خداوند تو را آزا د آفرید

نقدی بر مقاله ی مرگ مولف از رولان بارت Roland Barthes

نقدی بر مقاله ی مرگ مؤلف از رولان بارت (Roland Barthes)

 مرگ مولف ؛ مرگ کنشگر ارتباطی

احمدرضا کشاورز

   در میان مکاتب علوم ارتباطات، مکاتبی  وجود دارند که در زمینه های نقد ادبی، نشانه شناسی و پدیدار شناسی،  فعالیت های مطالعاتی و پژوهشی خود را معطوف داشتند که از جمله این مکاتب می توان به مکتب ژنو با زبان شناسانی چون فردیناند دو سوسور و مکتب فرانسه و نشانه شناسانی چون رولان بارت اشاره نمود. هریک از اندیشمندان این مکاتب رویکرد ویژه ای نسبت به محتوای متون ادبی و نقد آن داشته اند و مقالات متعددی نیز در این زمینه ها ارایه نموده اند که مورد توجه نظریه پردازان و پژوهشگران در نقاط مختلف جهان قرار گرفته است. رولان بارت یا در نگارشی دیگر بارتز، با فعایت های نشانه شناختی خویش و مطالعاتی که بر محتوای ادبی متون داشته است به عنوان یک نظریه پرداز مکتب فرانسه شهرت جهانی دارد. وی در مقاله ای نسبتا کوتاه به نام " مرگ مولف" ، نقد رایج ادبی را  مورد انتقاد قرار دادهاست. وی معتقد است اینکه در  نقد سنتی بررسی کنیم نویسنده چه هدف و مقصودی داشته و یا در چه شرایط سیاسی فرهنگی اجتماعی و یا معیشتی قرار داشته را بایستی کنار نهاد و نویسنده ی اثر  را بایستی از متن جدا نمود. 

    وی معتقد است اختصاص اثر به یک مؤلف و تفسیر متن در رابطه با نویسنده و اوضاع و احوال او، سبب ایجاد محدودیت می شود. بر مبنای نظر وی از این پس بایستی مخاطب یک اثر، اثر را از نویسنده ی آن جدا کندو بدین گونه از استبداد تفسیری موجود رهایی یابد؛ بدین گونه دیگر مهم نیست نویسنده چه هدفی داشته از آنچه نگاشته است و به چه منظوری و چه مفهومی اثری خلق کرده است؛ مهم اینست که مخاطب یا خواننده ی متن چه برداشت و تفسیری از آن دارد؛ بدین گونه مؤلف پس از آفرینش اثر و انتشار آن،  به نوعی ارزش وجودی نداشته و مرده است. بدیهی است در چنین شرایطی، رقم زدن چنین مرگی برای مؤلف به مرگ منتقد منجر می شود؛ چرا که چگونه می توان اثری را مورد تحلیل و بررسی و واکاوی و ابراز نظر قرار داد در حالیکه نویسنده، افکار، رویکردها، اوضاع و احوال زندگی و هر آنچه سبب خلق اثر شده، دیگر اهمیتی ندارد و کنار گذاشته شده است. در جمع بندی از این نظریه، می توان گفت که دیگر معنا و مفهوم را نباید در اثر و محتوای آن و خلاقیت نویسنده ی اثر جستجو کرد؛ که معنا و مفهوم، آنچیزی است که در مخاطب یا همان خواننده ی اثر جلوه پیدا می کند.

    مرگ مولف را می توان در تطبیق با هرمنوتیک فلسفی  هایدگر، گادامر و ریکور دانست که آن ها مقوله ای به نام فهم اصلی یا نیت مؤلف را کنار می نهند و در رکیردی مخاطب محور، فهم را آن چیزی می دانند که در ذهن هر مفسر یا به عبارتی مخطب اثر و در نتیجه ی مواجه ی او با پیام در یک فراگرد ارتباطی نقش می بندد.

در رابطه با مباحث مزبور، بایستی اذعان نمود که از سویی بایستی چنین رویکرد هایی را در قبال متون تا حدّی پذریفت؛ چنانکه به روشنی قابل دریافت است که مخاطب یک اثر، اثری را می پذیرد و دوست می دارد، چرا که با دغدغه ها، امیال و یا نظریات وی ممکن است دارای همسویی باشد؛ به طور نمونه ممکن است فردی متن ادبی یا شعری را بخواند و از آن لذت ببر به دلیل اینکه این شعر در خطاب به یک معشوقه بوده است؛ حال ممکن است معشوقه ی مدنظر شاعر یا نویسینده مرتبط با یک عشق روحانی یا الهی بوده و فردی که از آن لذت می برد و آن را در خود پرورش می دهد و نسبت به آن واکنش نشان می دهد یا در رفتار خود تأثیر می دهد؛ آن را در مقابل یک عشق زمینی و انسانی مورد تفسیر قرار دهد؛ چون خود در چنین شرایطی است. این فاصله ای است که همواره در طول تاریخ و در میان ملل مختلف جهان میان نویسنده و مخاطب وجود داشته است؛ از شعر و داستان و متون مختلف ادبی گرفته تا حتی نظریه های اندیشمندان در حوزه ی های مختلف.

   پس می توان گفت نمی توان چنین رویکرد هایی را غیر منطقی و مردود دانست؛ اما نکته ی شایان توجه اینست که در صورتی که ما از مرگ مؤلف سخن بگوییم، گویی منبع پیام و و گاهی فرستنده را از سیستم ارتباطی بیرون رانده ایم؛ این در حالی است که در ساختار ارتباطات به طور کلی، مرگ مولف در متون ادبی به معنای مرگ کنشگر ارتباطی است و بدین گونه پیام در حالی در فراگرد ارتباطی منتقل می شود که در فقدان یکی از عناصر مهم ارتباطی، لایه های متعددی از پیام بیرون می نهد و این خود، نقدی ساختاری بر این موضوع است.

   از سوی دیگر با پذیرش مرگ مولف بر مبنای نظر این اندیشمندان، بایستی این مرگ را در صورت های دیگر ارتباطی نیز مد نظر قرار داد؛ در تمامی ارتباطات مستقیم و غیر مستقیم چون: رودرو، تلفنی و  انواعی از رسانه های دیداری، شنیداری، نوشتاری و شفاهی این واقعیت صدق می کند. یک ارتباط گر در یک مذاکره، مناظره، مصاحبه، سخنرانی و گفتگو و غیره ممکن است کنش ارتباطی داشته باشد و ناظران یا شنوندگان نسبت به آن برداشت متفاوتی بر مبنای تجربیات خود داشته باشند که با نیت و هدف کنشگر ارتباطی در تناقض یا تعارض باشد. حال نتیجه و باز خور ارتباط آنجایی تحقق می یابد که گیرنده ی پیام چه واکنشی در برابر پیام داشته باشد؛ حال این تفسیر همان چیزی است که منتج به واکنش شده یا خود مصداق بازخور پیام خواهد بود؛ بدین گونه با این اهمیتی که تفسیر گیرنده یا مخاطب از پیام در موقعیت و صورت های مختلف ارتباطی دارد؛ می توان گفت در صورت پذیرض مرگ مولف، بایستی از مرگ کنشگر ارتباطی  و فرستنده ی پیام سخن گفت؛ شاید این که در بسیاری از ارتباطات اجتماعی، کنشگر یا فرستنده ی پیام  پس از دریافت بازخور پیام خود از فرد دیگر به شدت عصبی، برافروخته یا رنجور می شود اینست که متوجه مرگ خود می شود؛ مرگ مؤلف یعنی مرگ کنشگران در ارتباطات اجتماعی( کشاورز، احمدرضا:1395).

نگاهی بر اندیشه های دکتر سروش

نقدی  بر اندیشه های دکتر سروش



اندیشه های دکتر عبدالکریم سروش، روشنفکر دینی معاصر ایران و جهان در دو دهه ی اخیر بسیار عامل مناقشه و بحث در محافل دینی و رسانه ای شده است. چنانکه می دانید ایشان از دهه ی هفتاد به ایالات متحده آمریکا رفته است ، اما سخنرانی ها و تئوری های ایشان همواره تند تر و با نگرش های بدیع و نوین همراه بوده که شاید برای درک بسیاری از تئوری های وی لازم به غور بیشتر و مطالعه ی افزون تر در حوزه های مختلف باشد. حمله به دین از سوی یک روشنفکر دینی که مسلط به متون ادیان مختلف و بویژه اسلام است عامل مهمی در ایجاد جبهه ی مخالف و تقابل با وی بوده است. جالب توجه است که گاهی سروش با استفاده از همین متون دینی به نقد جنبه هایی دیگر از دین می پردازد و یا در اولین سخنرانی های مناقشه برانگیز خود، به طور مستقیم و غیر مستقیم و به استناد قرآن و به ویژه نهج البلاغه و در کنار آن تمسّک بر منابع عرفانی و ادبی چون مثنوی معنوی و دیوان حافظ و غیره، به نقد حاکمیت دینی و عملکرد آن می پردازد. 
در بسیاری از سخنرانی های او می توانید استناد به نامه ها و خطابه های حضرت علی(ع) را مشاهده کنید که برخلاف بسیاری از  واکنش هایی که محافل دینی برعلیه او داشته اند، می توان گفت خدمت بزرگی در معرفی شخصیت والای حضرت علی(ع) داشته است. چیزی که پیشتر در کلام دکتر شریعتی نیز به وفور یافت می شد. صحبت از آزادی و به ویژه و البته به عبارت شایسته تر آزاده بودن، در بسیاری از سخنرانی های او به شایستگی دیده می شود و شاید مهم ترین منبع و استناد آن نیز آزادگی است که در کلام و شخصیت حضرت علی(ع) و به تبع او در فرزندانش و به ویژه امام حسین (ع) دیده شده است و این مهم ترین پیامی است که در بطن عاشورا وجود داشته و از زندگی بسیاری از معتقدین رخت بر بسته است. البته این ها ذکر نشد که جانبداری خاصی از ایشان صورت گرفته باشد، بلکه واقعیتی است که در سخنرانی های ایشان قابل استناد است.
 عبدالکریم سروش همجنس‌گرائی و زنای با محارم را تایید کرد+ فیلم

سخنرانی های دکتر هر چه متآخر تر می شود، چالش برانگیز تر، افراطی تر و حاوی نگرش های جدید تری نسبت به قبل می باشد؛ و بستر مناقشه علیه وی را روز به روز گسترده تر نموده و از مجامع داخلی به مجامع بین المللی کشانده است. 
سخنرانی دکتر سروش در مورد ماهیت الهی قرآن و محمدی بودن آن، یکی از مهم ترین مباحث متأخری است که واکنش های تندی را بر علیه او در پی داشته است و برخی از علما نیز به استناد متون دینی به پاسخ به این نظریات وی بر آمده اند و تئوری ایشان را بی اساس خوانده اند. در سخنرانی دیگری نیز از ایشان اینگونه گفته می شود که جامعه ی ایران جامعه ای تزریقی از دو مقوله ی غمناکی و غلامی است؛ البته با توجه به مشخصه های فرهنگی کنونی جامعه ی ایران که البته معضلات بسیاری را در جامعه پدید آورده است، نمی توان این واقعیت را به عنوان یک بیماری رد کرد و از دیدگاه اینجانب قابل تایید است؛ اما در اینکه آیا این تزریق شده است بایستی کمی غور و تامل داشت؛ چرا که اگر هم تزریق شده باشد وابسته به نظام حاکمیت اسلامی کنونی ایران نیست؛ چراکه با مطالعه ای مختصر در تاریخ فر هنگ ایران در می یابید که این مشخصه ی فرهنگی به پیشتر از این ها باز می گردد؛ البته نمی توان منکر این شد که چنین مشخصه ی فرهنگی می تواند بستر لازم را برای ثبات قدرت و توزیع دلخواه و یا تقویت آن  فراهم آورد؛ پس تقویت این غمناکی و غلامی می تواند برای هر قدرت حاکم سودمند باشد. دکتر با ذکر این دو مقوله به نقد وضعیت سیاسی اجتماعی و فرهنگی حاکم بر ایران پرداخته و باز هم به استناد نامه ی حضرت علی(ع) به فرزندشان امام حسن (ع) به طور غیر مستقیم فرهنگ جامعه ی شیعه ایران را مورد بازخواست قرار می دهد.
در مورد سایر سخنرانی های جدید دکتر سروش که محمد را از سوی خدا آفرینده  ی محتوای آیات قرآنی می داند و چنانکه گفته شد بسیار مورد هجمه و نکوهش سایت ها و محافل دینی داخلی و خارجی قرار گرفت نیز می توان گفت که استناد به مسایل علمی مطرح شده در قرآن و یا مسایل مرتبط با احوال پیامبر(ص) و یا وضعیت فرهنگی اعراب و آیات مربوط  به آن در قرآن، نمی تواند دلیلی برای حمله به یک دین باشد و به عقیده ی اینجانب دکتر سروش نیز چنین نکرده است؛ بلکه نگرشی فارغ از چارچوبی که تاکنون به این مباحث پرداخته می شد ایجاد و ارایه نموده و به هر حال بشر بودن خود پیامبر(ص) هم نبایستی فراموش شود و اینکه وی نیز از نوع بشر بوده اما فرستاده ی پروردگار ، مساله ای بوده که در صدر اسلام نیز کفار مکه آن را نمی پذیرفتند. در یکی دیگر از سخنرانی های خود که ناسزاهای بسیاری را علیه او در داخل و حتی خارج از کشور در پی داشته است در مورد حقوق نوینی است که در جهان امروزی پایه گذاری شده از جمله همجنسگرایی و زنای با محارم. دکتر در این سخنرانی به این می پردازد که فضای جدید جهانی نزاعی را بین اخلاق و حقوق ایجاد نموده است و آن چیزی که در گذشته غیر اخلاقی محسوب می شده امروز به عنوان حق محسوب می گردد و مساله ی حقوق پایانی برایش متصور نیست و نظام حقوقی جدیدی به وجود آمده است که محصول تحولات جدید است. وی اشاره دارد که همجنسگرایی و یا زنای با محارم که در گذشته و در بسیاری از فرهنگ ها امری مذموم و غیر اخلاقی بوده، امروزه به عنوان حق شناخته می شود. 
این سخنرانی دکتر، واکنش های تندی را علیه وی در پی داشت و حتی ناسزاهای بسیاری را  نیز به او  روا داشته اند که می توان گفت کورکورانه ، نابجا و و به نوعی بدون درک اندیشه ی دکتر بوده است. چنان که می دانید فرد گرایی یکی از مهم ترین پیامدهای مدرنیته و جوامع مدرن است که در این فرد گرایی بود که دین به حوزه ی فردی افراد واگذار شد و آزادی های فردی انسان ها اهمیت فوق العاده ای یافت چنان که دیگر چارچوب های دینی و سنتی قبل حاکم و تعیین کننده ی رفتار انسان ها نیستند و این واقعیت است که نمی توان از آن چشم پوشی کرد. اول اینکه دکتر در سخنرانی خود اذعان دارد که من نمی خواهم قضاوتی برای این داشته باشم و قضاوتی نیز نمی کند و حتی در بحث نزاع میان اخلاق و حقوق این را مطرح می کند که  اینگونه پیش برود چیزی از اخلاق باقی نخواهد ماند؛ لازم به ذکر است که هنگامیکه دکتر صحبت از حق می کند بهتر است متوجه همان بحث آزادی های فردی باشیم که در دنیای امروز و در فضای جدید مطرح است. در مورد اینکه چنین پدیده ای در جهان و در برخی نقاط (که دکتر هم اشاره دارد نه همه بلکه برخی)، شیوع یافته نیز بایستی اذعان داشت که واقعیتی قابل تحقیق است؛ چنانکه در کشورهایی چون بلژیک، فرانسه، لوکزامبورگ، هلند، آلبانی، رومانی، روسیه، اکراین، آمریکا و غیره همجنسگرایی قانونی و حق محسوب می شود و حتی در برخی از این کشور ها مانند هلند و بلژیک ازدواج همجنسگرایان و حقوق دیگر نیز برای آن ها وجود دارد. این ها پیامدهای مدرنیته و فردگرایی است که چارچوب های اخلاقی و ارزشی گذشته را کنار نهاده و در کنار ارج نهادن بدون معیار بر فردیت فرد، حقوق جدید را بدون در نظر گرفتن تبعات مخرب برای جوامع وضع نموده است؛ بر این اساس می توان گفت که نبایستی اینگونه  و بدون ادراک صحبت های سروش، وی را مورد هجمه قرار داد که حتی می توان گفت نه تنها دکتر تایید کننده ی چنین امری، حتی می توان اینگونه پنداشت که به عنوان منتقد در موردچنین پدیده های مذمومی سخن گفته است.
شاید بحث و بررسی بیشتر در مورد عقاید و تئوری های دکتر سروش از حوصله ی این نوشتار خارج باشد، اما در نهایت می توان اینگونه گفت که اگر چه که تندروی ها و افراط دکتر نسبت به مسایل دینی در سال های اخیر مبرهن است، اما قضاوت های کورکورانه، بدون تامل وافراطی نیز در واکنش علیه ایشان به وفور دیده می شود که در قضاوتی می توان گفت که این ها دستمایه ای برای مطرح شدن بیشتر ایشان در فضای سیاسی اجتماعی دینی ایران و جهان نیز می تواند باشد و اکنون که در خارج از کشور به سر می برد فراغ خاطر بیشتر در قبال سخنرانی های آزاد خود دارد و شاید اهدافی دیگر که مسلم نیست؛ البته بهتر است درک عمیق تری نسبت به نظریات ایشان داشته و فرصت بیشتری برای تامل در افکار ایشان ایجاد شود که بسیاری از نظریات ایشان را می توان در مثنوی مولانا و گلستان سعدی و دیوان حافظ و از همه مهم تر نهج البلاغه یافت که استناد به هریک نیز ابزار وی را برای تقابل با چارچوب های کنونی دینی به واسطه ی متون دینی و عرفانی، قوی تر می کند؛ به هر حال برای قضاوت هرچه بهتر در مورد سخنرانی های ایشان بهتر است که انواع علم جامعه شناسی و علوم سیاسی و فلسفه و البته کمی تحقیق در حوزه ی عرفان را پیوست مطالعات دینی خود کنید.
احمدرضا کشاورز
ابیاتی از اقبال لاهوری از زبان دکتر سروش: 

آدم از بی بصری بندگی آدم کرد گوهری داشت ولی نذر قباد و جم کرد
یعنی از خوی غلامی ز سگان خوار تر است من ندیدم که سگی پیش سگی سر خم کرد


کتاب گذار زن از گدار تاریخ

کتاب گذار زن از گدار تاریخ

Image result for ‫گذار زن از گدار تاریخ‬‎


کتاب گذار زن از گدار تاریخ، اثر ارزشمند دیگری از استاد باستانی پاریزی است که در این اثر ایشان در رویکردی با محوریت نقش زنان در نقاط عطف تاریخ، به وضعیت زن در دوران مختلف تاریخ و همچنین نقش اثرگذار زنان در حوادث و وقایع تاریخی پرداخته است. استاد باستانی پاریزی در این اثر به نوعی رویکرد زن محوری را در تحولات جامعه ی ایران به کار برده که البته این زاویه ی دید که تا حدی پنهان مانده بود در این اثر به خوبی متجلی شده و زمینه ی غور بیشتر را نسبت به علل و عوامل تحولات و پدیده های اجتماعی و تاریخی برای مخاطبان و علاقه مندان به تاریخ فراهم می نماید. استاد باستانی پاریزی در این کتاب دوران مختلف تاریخ را مورد بررسی قرار می دهد و منظره ی جدیدی را از زمینه ی تحولات تاریخی پیش روی قرار می دهد. 

نگاشتن چنین کتابی به حتم نیازمند تسلط عمیق و دقیق در تاریخ و قدرت تفسیر و تاویل پدیده ها و ارتباط علت معلولی آن ها با یکدیگر می باشد که ایشان به شایستگی اهتمام نمودند. از انتقاداتی که می توان به این اثر داشت ذکر این نکته است که پیوستگی کامل و نظم تاریخی در ارایه ی محتوا کمی ضعیف است که ممکن است به دلیل حجم گسترده ی دانش استاد و اختلال در نگاشتن این حجم دانسته ها و مکشوفات است و نقد دیگری نیز که بر این اثر می توان داشت ، اعتبار مشکوک برخی منابع یا محتوای مستند در نوشتار است که البته استاد پاریزی نیز به نوعی به آن اشاره می کند و در متون تاریخی و اینچنینی امری بدیهی ناگزیر است. این کتاب فارغ از تحلیل با چنین رویکردی اطلاعات زیادی نیز در رابطه با کلیت پدیده های تاریخی و وقایع به مخاطب عرضه می کند.

خاطرات مستر همفر

کتاب خاطرات مستر همفر

چنانکه در پست دیگر همین بلاگ مشاهده نمودید، برخی از خدمات ارزنده ی ! بریتانیا به ایرانیان، مسلمانان و جامعه ی بشری مورد اشاره قرار گرفت. کتاب خاطرات مستر همفر، کتابی است منصوب به اینکه فردی به نام همفر به عنوان یک جاسوس بریتانیایی پس از مدت ها آموزش و آشنایی با فرهنگ ملل خاورمیانه، با نفوذ در میان این ملل توانست تا فردی به عنوان محمد عبدالوهاب را بدعت گزار آیین جدیدی کند که بدین گونه زمینه برای رسیدن به اهداف پنهان بریتانیا یا به عبارتی سران یهود آماده شود از جمله ایجاد چند دستگی و تفرقه میان مسلمانان. 

مطالعه ی این کتاب می تواند در نوع خود جذابیت زیادی داشته باشد، اما لازم به خاطرنشان است که در اعتبار تاریخی این کتاب کمی شبهه و تردید وجود دارد و اینکه ترجمه ی این کتاب از انگلیسی به فرانسه ، عربی و سپس فارسی دچار تحریف شده و اینکه آیا سند معتبری برای تصدیق آن وجود دارد یا خیر، نیازمند تحقیق و تفحص طولانیست. شاید بتوان اذعان داشت که ظهور آیین هایی چون بهاییت و وهابیت می تواند تطبیقی با پروتکل های معروف سران یهود داشته باشد و این می تواند جستجو گر ریشه های صهیونی در بریتانیا و هم پیمانان دیگر این قسم از یهودیان باشد که می تواند تا حدی کلیت این سند را تایید کند؛ البته باز هم خاطرنشان می کنم که احتمال نشر چنین کتابی از طرف حتی ضد یهود نیز می تواند توجیه پذیر باشد.

جهت مشاهده ی متن کتاب اینجا کلیک کنید.

خدمات ارزنده ی بریتانیا به ایران و جهان


کشور بریتانیا یا به عبارت نوین آن انگلستان در طول تاریخ خود و البته به ویژه در چند سده ی قبل، خدمات بسیار ارزنده ای را به مردم ایران و جهان عرضه داشته است که در ذیل تنها به چند مورد بدیهی آن اشاره می شود:

  • استفاده از جاهلیت تداوم یافته ی اعراب شبه جزیره جهت پیشبرد سیاست های گوناگون خود

     

  • استفاده ی ابزاری از اعراب جهت از میان برداشتن بزرگترین تمدن اسلامی یعنی امپراطوری عثمانی که بسیاری از کشور های اروپایی از آن وحشت داشتند.

 

  • برنامه ریزی استراتژیک برای ایجاد کشور مستقل برای یهودیان به بهای آواره کردن و کشتار مردم مظلوم فلسطین

 

  • طراحی قتل امیر کبیر و تحقق آن به وسیله ی عوامل داخلی

 

  • طراحی و حمایت از ظهور فرقه های جدید در میان مسلمانان چون بابیت، بهایت و از همه مهم تر و مخرب تر وهابیت و شاخه های آن برای تحقق اهداف بلند مدت خود

 

  • روی کار آمدن دیکتارتورهای چون صدام حسین، رضاخان میرپنج و آتاترک و ...

 

  • پنهان شدن در پشت نمایشهای آمریکا به عنوان بازیگر در صحنه ی جهانی و کارگردانی انگلستان

 

  • ایجاد نظام های مستشاری در کشورهای خاورمیانه و از جمله مصر و ایران

 

  • طرح تقسیم ایران به سه قسمت در 1286

 

  • جدا شدن بخش هایی از افغانستان و پاکستان کنونی از ایران از جمله شهر هرات

 

  • استفاده از عوامل خود نظیر اردشیر ریپورتر و سید ضیاالدین و غیره در کودتای 1299 و روی کار آوردن رضا خان میرپنج

 

  • از میان برداشتن رضاخان میرپنج به دلیل کارشکنی

 

  • ایجاد تفرقه و درگیری در هند و پاکستان و شورش های تفرقه برانگیز در میان آن ها

 

  • طراحی کودتای 28 مرداد 1332 در سال 1953 میلادی

 

  • نفوذ پنهانی و شدید و موثر در ایران و ایجاد اختلاف میان سران نهضت و حتی ایجاد تظاهرات خیابانی مردم علیه مصدق

 

  • در هشت سال دفاع مقدس هم که  جای خود دارد و مجال ارایه ی جزییات نیست.
  • البته بایستی اذعان داشت که مسایل فراتر از این هاست و ریشه ای طولانی تر و آینده ای پویاتر در این زمینه خواهد داشت. طراحی نقشه ها و برنامه های استراتژیک جدید برای خاورمیانه در راستای دستیابی به منابع منطقه، زوال قدرت های منطقه از جمله ایران اسلامی و توسعه ی اهداف صهیونیستی و ایجاد حاشیه ی امنیت بیشتر برای اسراییل و زمینه سازی برای دستیابی به زمین ها و مناطق بیشتر که همه و همه از آمال سران یهود بوده که از پروتکل ها، سیاست ها و برنامه ریزی های بلند مدت آن ها مبرهن است و تفسیر و توضیح آن از حوصله ی این نوشتار خارج است. برای بررسی می توان به پروتکل های سران یهود، نقشه های پیشنهادی آنان و اقدامات مشترک ایالات متحده و انگلستان در دهه ها و یک سده ی اخیر اشاره نمود و از جمله متاخرین آن نیز داعش و گروه های تکفیری و درگیری های مذهبی و قومیتی و در منطقه است که البته در این سده ی اخیر حماقت و جهالت تاریخی اعراب  و به ویژه سعودی ها، ابزار مناسبی برای این سلطه گران در منطقه بوده است.
  • احمدرضا کشاورز